مشاعرهای زیبا بین امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب
امام:
من به خال لبت اى دوست گرفتار
شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
رهبري:
تو که خود خال لبي از چه
گرفتار شدي؟
تو طبيب همه اي، از چه تو بيمار شدي؟
امام:
فارغ از خود
شدم و کوس اناالحق بردم
همچو منصور خريدار سرِ دار شدم
رهبري:
تو که
فارغ شده بودي زِ همه کون و مکان
دار منصور بريدي همه تن دار
شدي
امام:
غم دلدار فکنده است به جانم شررى
که به جان آمدم و شهره
بازار شدم
رهبري:
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي که در قول و
عمل شهره بازار شدي
امام:
درِ ميخانه گشاييد به رويم، شب و روز
که من
از مسجد و از مدرسه، بيزار شدم
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه که بر مسجديان نقطه پرگار شدي
امام:
جامه زهد و ريا کَندم و
بر تن کردم
خرقه پير خراباتى و هشيار شدم
رهبري:
خرقه پير خراباتي ما
سيره توست
امت از گفته دُر بار تو هشيار شدي
امام:
واعظ شهر که از پند
خود آزارم داد
از دم رند مىآلوده مددکار شدم
رهبري:
واعظ شهر همه عمر
بزد لاف مني
دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي
امام:
بگذاريد که از بتکده
يادى بکنم
من که با دستِ بت ميکده، بيدار شدم
رهبري:
يادي از ما بنما
اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي
http://h2p6.blogfa.com