استعاره
استعاره ، درلغت مصدر باب استفعال است یعنی عاریه خواستن ، و در شعر به معنی لغتی را بجای لغت دیگری به کار بردن است ؛ یعنی شاعر وازه ای را به علاقه مشابهت به جای وازه دیگری به کار می برد . استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است یعنی تشبیه را آنقدر فشرده و خلاصه می کنیم تا از آن فقط مشبه به باقی بماند . البته این نوع استعاره کاربرد بیشتری دارد و به آن استعاره مصرحه می گویند . استعاره مکنیه هم داریم که همان شخصیت بخشیدن به اشیا می باشد که در بخش تشخیص توضیح آن می آید . پس زرف ساخت هر استعاره یک جمله تشبیهی است . مثلاً زرف ساخت (( سرو )) که استعاره از قد بلند است چنین بوده است : قدی که از نظر بلندی مانند سرو است . مثلاً حافظ می گوید : سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند . در تشبیه ادعای شباهت وجود دارد و در استعاره ادعای یکسانی و این همانی
هزاران نرگس از چرخ جهان گرد
فروشد تا بر آمد یک گل زرد - نظامی
شاعر نمی گوید که خورشید مثل گل زرد است می گوید خود گل زرد است ( بواسطه علاقه مشابهت ) نظامی در استعاره پردازی بی همتاست . در بیت زیر شش استعاره بکار رفته است
زسنبلکرد بر گلمشک بیزی
زلف صورت پریشان کردن موی چهره
زنرگسبر سمنسیماب ریزی ( نظامی
چشم چهره اشک ریختن
در ادامه مطلب نمونه سوالات کل کتاب موجود است